میراث اصفهان بر لبه تیغ؟ نقدی بر منطق «تخریب برای نوسازی» در نصف جهان
میراث اصفهان بر لبه تیغ؟ نقدی بر منطق «تخریب برای نوسازی» در نصف جهان
اخبار ملل: اخیراً اظهاراتی از سوی امام جمعه محترم اصفهان در خصوص بناهای تاریخی و میراثی منتشر شده که واکنش‌های متفاوتی را در پی داشته است.

ایشان عنوان کرده‌اند:  «هزار تا خانه میراثی که نمی‌خواهیم ما. به اندازه‌ای که نشان بدهیم اینطور هنری را داشته‌اند، ده تا بیست تا ساختمان‌های مثل هم را نگه دارید. بقیه‌اش را می‌خواهید چیکار کنید؟ پنجره تاریخی را به کنار پرت کنید و نو به جای آن بسازید»

این سخنان در حالی بیان می‌شود که ایران و به‌ویژه اصفهان، به عنوان یکی از مهدهای تمدن و هنر جهانی، گنجینه‌ای بی‌بدیل از آثار تاریخی را در خود جای داده است. این یادداشت به نقد این دیدگاه از منظر اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و وظیفه بین نسلی می‌پردازد و بر اهمیت حفظ تک‌تک این بناها به عنوان موتور محرک توسعه پایدار، اشتغال‌زایی و حفظ هویت ملی تأکید می‌کند.

 ارزش منحصر به فرد هر اثر تاریخی: فراتر از «چند نمونه»

نگاهی که حفظ میراث را به «ده تا بیست تا ساختمان مثل هم» تقلیل می‌دهد، از درک ماهیت و ارزش چندوجهی میراث فرهنگی غافل است.

تنوع و تکثر، نه تکرار

برخلاف تصور «مثل هم بودن»، هر بنای تاریخی دارای ویژگی‌های منحصر به فرد معماری، دوره‌ای خاص، کاربری متفاوت و داستانی یگانه است. خانه‌های تاریخی اصفهان تنها نمونه‌هایی از یک هنر نیستند؛ بلکه هرکدام بخشی از پازل پیچیده تاریخ اجتماعی، اقتصادی و هنری شهر را روایت می‌کنند. از خانه‌های اعیانی دوران صفوی و قاجار با تزئینات فاخر گرفته تا خانه‌های ساده‌تر اما با اصالت مردم عادی، همگی لایه‌های مختلف تاریخ شهر را به نمایش می‌گذارند.

بافت تاریخی، یک کل یکپارچه

ارزش میراث فرهنگی تنها در بناهای شاخص و منفرد خلاصه نمی‌شود. بافت‌های تاریخی شهرها، مجموعه‌ای ارگانیک و زنده از خانه‌ها، کوچه‌ها، بازارها، مساجد و حمام‌ها هستند که در کنار هم معنا پیدا می‌کنند. تخریب بخشی از این بافت به بهانه «زیاد بودن»، مانند حذف اجزایی از یک فرش نفیس ایرانی است که به کل اثر آسیب می‌زند و از ارزش آن می‌کاهد. هویت تاریخی یک شهر در همین کثرت و پیوستگی نهفته است.

خانه تاریخی شیخ السلام« خانه نساجی»

میراث فرهنگی و توسعه اقتصادی: سرمایه‌ای برای امروز و فردا

 بر خلاف تصور اینکه بناهای تاریخی باری بر دوش شهر هستند، این آثار می‌توانند مولد ثروت و پیشرفت باشند.

کوتاه‌مدت: رونق گردشگری و اشتغال‌زایی مستقیم

جذب گردشگر: بناهای تاریخی متعدد و متنوع، جاذبه اصلی گردشگران داخلی و خارجی به شهری مانند اصفهان هستند. هر خانه تاریخی مرمت‌شده، یک مقصد گردشگری جدید و دلیلی برای طولانی‌تر شدن اقامت گردشگران است. گزارش‌های سازمان جهانی گردشگری (UNWTO) به طور مداوم نشان می‌دهد که گردشگری فرهنگی یکی از پررونق‌ترین و پایدارترین شاخه‌های صنعت توریسم است.

اشتغال مستقیم: مرمت و نگهداری هر بنا نیازمند استادکاران ماهر (آینه‌کاری، گچ‌بری، نجاری سنتی، کاشی‌کاری و…)، مهندسان مرمت، باستان‌شناسان و راهنمایان گردشگری است. تبدیل این خانه‌ها به اقامتگاه بوم‌گردی، گالری هنری، موزه یا کارگاه صنایع دستی، مشاغل جدیدی در حوزه خدمات ایجاد می‌کند.

میان‌مدت: توسعه زیرساخت‌ها و صنایع وابسته

سرمایه‌گذاری در زیرساخت: درآمد حاصل از گردشگری می‌تواند صرف بهبود زیرساخت‌های شهری (حمل‌ونقل، خدمات شهری، امکانات رفاهی) شود که هم به نفع ساکنان و هم گردشگران خواهد بود.

رونق صنایع دستی و هنرها: گردشگران خریداران اصلی صنایع دستی و هنرهای سنتی هستند. حفظ و احیای خانه‌های تاریخی، فضایی برای عرضه و تولید این محصولات فراهم کرده و به پویایی اقتصاد هنرمندان بومی کمک می‌کند.

افزایش ارزش افزوده منطقه: مناطقی که دارای بافت تاریخی حفظ‌شده و پویا هستند، شاهد افزایش ارزش املاک و جذب سرمایه‌گذاری‌های جدید در بخش‌های مرتبط خواهند بود.

درازمدت: برندسازی شهری، توسعه پایدار و هویت ملی

اصفهان، برند جهانی: حفظ و احیای کامل میراث تاریخی اصفهان، برند این شهر را به عنوان یک مقصد فرهنگی بی‌نظیر در جهان تثبیت می‌کند و جریان پایدار گردشگر و درآمد را تضمین می‌نماید. شهرهایی مانند رم، فلورانس، پاریس یا کیوتو بخش عمده‌ای از شکوفایی خود را مدیون حفاظت جامع از میراث تاریخی خود هستند.

توسعه پایدار: استفاده از بناهای موجود و تغییر کاربری آن‌ها به جای تخریب و ساخت‌وساز جدید، با اصول توسعه پایدار و حفظ محیط زیست هم‌راستاست. این رویکرد مصرف منابع را کاهش داده و از تولید نخاله‌های ساختمانی جلوگیری می‌کند.

تقویت هویت ملی و انسجام اجتماعی: میراث فرهنگی مشترک، پیونددهنده نسل‌ها و تقویت‌کننده هویت ملی و محلی است. احساس تعلق به مکانی با تاریخ غنی، به افزایش سرمایه اجتماعی و مشارکت شهروندان در توسعه شهر کمک می‌کند.

وظیفه ما در قبال آیندگان: میراث به مثابه امانت

بناهای تاریخی تنها متعلق به نسل حاضر نیستند. ما امانت‌دار این گنجینه برای نسل‌های آینده هستیم.

حق آیندگان: نسل‌های بعدی حق دارند از این میراث بهره‌مند شوند، آن را بشناسند و از آن الهام بگیرند. تخریب هر اثر تاریخی، محروم کردن آیندگان از بخشی از هویت و تاریخشان است.

آموزش و الهام: این بناها کلاس‌های درس زنده‌ای برای آموزش تاریخ، معماری، هنر و فرهنگ هستند. حفظ آن‌ها به معنای حفظ منابع آموزشی و الهام‌بخش برای هنرمندان، معماران و پژوهشگران آینده است.

تخریب و تاراج میراث ملی

متأسفانه، در کنار برخی دیدگاه‌های تقلیل‌گرایانه، شواهد و گزارش‌های متعددی از جریانی خزنده و گاه سازمان‌یافته برای تخریب، حفاری غیرمجاز و قاچاق آثار باستانی و تاریخی در ایران وجود دارد.

تخریب‌های به ظاهر قانونی و یا از روی بی‌توجهی: گاهی به بهانه توسعه شهری، نوسازی یا حتی مسایل شرعی (که البته فقهای آگاه همواره بر حفظ میراث تاکید داشته‌اند)، شاهد تخریب‌هایی هستیم که جبران‌ناپذیرند. عدم تخصیص بودجه کافی برای مرمت و حفاظت، منجر به فرسودگی و نابودی تدریجی این آثار می‌شود.

حفاری‌های غیرمجاز و قاچاق: سودجویان با استفاده از ضعف‌های نظارتی یا با همدستی برخی افراد، به حفاری‌های غیرمجاز در محوطه‌های باستانی و خانه‌های تاریخی دست می‌زنند و اشیای گران‌بها را به تاراج می‌برند. این اقدامات نه تنها به ساختار بنا آسیب می‌زند، بلکه مدارک و شواهد تاریخی را نیز از بین می‌برد. گزارش‌های متعددی از کشف و ضبط محموله‌های آثار تاریخی در مرزها یا دستگیری حفاران غیرمجاز، گواهی بر این مدعاست.

کلام آخر

میراث فرهنگی و بناهای تاریخی، نه تنها باری بر دوش جامعه نیستند، بلکه سرمایه‌های بی‌بدیل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محسوب می‌شوند. حفظ تک‌تک این آثار، از خانه‌های کوچک و گمنام تا بناهای شاخص، برای توسعه پایدار شهرها، ایجاد اشتغال مولد، رونق صنعت گردشگری، تقویت هویت ملی و انتقال این امانت به نسل‌های آینده، یک ضرورت انکارناپذیر است. به جای نگاه حذفی و تقلیل‌گرایانه، نیازمند عزم ملی، تخصیص منابع کافی، برنامه‌ریزی دقیق و فرهنگ‌سازی گسترده برای حفاظت و احیای این گنجینه‌های ارزشمند هستیم. امید است مسؤولان و تصمیم‌گیران با درک عمیق‌تری از اهمیت این موضوع، راه را برای شکوفایی ایران از مسیر حفظ و بهره‌برداری خردمندانه از میراث غنی آن هموار سازند. این امر نه تنها یک انتخاب، بلکه یک وظیفه ملی و تاریخی است.

  • نویسنده : علی غفاری مرندی