در طی یک سال بحران و درگیری در غزه، کشورهای عربی خلیج فارس همگی تلاش کردهاند تا با وجود تمام تلاشهای خود برای دور ماندن از درگیری، طیفی از نقشها را ایفا کنند و در عین حال سعی در اجتناب از ورود به درگیری داشته باشند. اکنون با اعلام اسرائیل برای پاسخ به آخرین حمله موشکی ایران در اول اکتبر، این رویارویی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را تحت تاثیر قرار داده است.ایران علناً و آشکارا هر کشوری که به اسرائیل یا ایالات متحده آمریکا اجازه دهد از حریم هوایی خود در حملات هوایی احتمالی علیه ایران استفاده کند را تهدید کرده است.
این هشدار پیامدهای بسیار مهمی هم برای نگرانیهای امنیت ملی این کشورها در آینده نزدیک و هم برای محاسبات راهبردی گستردهتر آنها در ماهها و سالهای آینده دارد. این مهم به طرز چشمگیری نشان میدهد که چگونه یک درگیری منطقهای چندجانبه میتواند به راحتی حتی آن دسته از قدرتهایی را که به شدت تلاش میکنند از نزاع دور بمانند، جذب کند. همچنین نشان میدهد که چگونه کشورهایی که منافع ملی آنها اجتناب از درگیری و بیطرفی را دیکته میکند، ممکن است مجبور شوند به طور مؤثر طرفهایی را انتخاب کنند یا حتی تصور شود که طرفهایی را انتخاب کردهاند، در حالی که تمام تلاش خود را برای بی طرفی کرده اند.مسیرهای دیگری نیز وجود دارد که هواپیماها و پرتابههای اسرائیلی میتوانند برای رسیدن به ایران طی کنند، اگرچه بستگی به این دارد که اهداف احتمالی اسرائیل در کجای آن کشور قرار دارند.
بدیهی ترین گزینه ها شامل قوس کمانی بر فراز سوریه و عراق است. مسیر اردن-عراق نیز مشابه است، اما بعید است که اسرائیل بخواهد اردن را در چنین موقعیتی قرار دهد. همچنین یک مسیر بیضی شکل بالقوه بر فراز دریای سرخ در اطراف شبه جزیره عربستان و از جنوب به سمت ایران وجود دارد. مسیر سوم بر فراز ترکیه و از شمال به سمت ایران وجود دارد که بعید است از آن استفاده شود زیرا ترکیه مطمئناً این اجازه را نمی دهد. عربستان سعودی به ویژه دارای فضای هوایی است که می تواند برای ایجاد یک مسیر نسبتا مستقیم از اسرائیل به بسیاری از اهداف در ایران مورد استفاده قرار گیرد. در صورت انتقام از ایران، هواپیمای بدون سرنشین یا جنگنده اسرائیل از کدام یک از این گزینه ها استفاده خواهد کرد؟
از آنجایی که اسرائیل هیچ مسیر مستقیمی به سوی ایران ندارد، پرواز بر فراز حریم هوایی کشور دیگر عملاً اجتناب ناپذیر است و واکنش خشمگینانه و احتمالاً خشونت آمیز ایران را در پی دارد. سه کشور شورای همکاری خلیج فارس با سابقه اختلافات اخیر با ایران بیشترین نگرانی را دارند. امارات متحده عربی که به شدت در برابر حملات موشکی آسیبپذیر است و عربستان سعودی بهویژه نگران اجتناب از هرگونه دخالت در انتقامجویی مورد انتظار اسرائیل هستند. در دیدار با «مسعود پزشکیان»، رئیس جمهور ایران در حاشیه کنفرانس آسیایی در دوحه و مهمتر از همه، سفر بسیار مهم «عباس عراقچی» وزیر امور خارجه در ۹ اکتبر از ریاض، هر دو طرف مواضع خود را به صراحت بیان کردند. ایران اعلام کرد که هرگونه پرواز با همکاری یا بدون همکاری، «غیرقابل قبول» خواهد بود. عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی خلیج فارس نیز به نوبه خود بی طرفی خود را در تقابل دوجانبه اسرائیل و ایران و عزم خود را برای عدم جانبداری ابراز کردند.
اما بار دیگر کشورهای خلیج فارس ناظر فرآیندهای تصمیمگیری قدرتها هستند که تلاش میکنند تا معادله استراتژیک منطقهای را مطابق با اهداف خود تغییر دهند. این آسیبپذیری است که آنها نتوانستهاند با آمادگی نظامی خود یا از طریق اتکای رو به زوال به واشنگتن آن را حل کنند؛ بهویژه وقتی صحبت از مهار اسرائیل به میان میآید. این کشورها نیز مانند ایالات متحده آمریکا، توسط اقدامات یکجانبه اسرائیل در معرض خطر ورود به درگیری هستند که مصمم به اجتناب از آن هستند. اما بر خلاف ایالات متحده آمریکا، این کشورها فاقد توانایی انجام اقدامات یکجانبه از طرف خود هستند که آسیب پذیری آنها را در برابر حمله کاهش دهد یا یک عامل بازدارنده کافی ایجاد کند که تضمین کند نه اسرائیل و نه ایران امنیت ملی آنها را به خطر نمی اندازد.با توجه به تجربیات اضطرابآور آنها در سال «مقاومت حداکثری» ایران در برابر سیاستهای تحریمی «فشار حداکثری» آمریکا در دوران ترامپ، اعراب خلیج فارس به شدت در مورد بهرهمندی از ضربات نظامی علیه ایران یا نیروهای نیابتی آن از جمله حزب الله لبنان تردید دارند.کشورهای خلیج فارس به این نتیجه رسیده اند که هرگونه سیاستی که باعث تغییر نظام سیاسی در ایران شود ( به سبک عراق ) در تضاد با امنیت آنهاست.
برای عبرت گرفتن از این درس ها عربستان سعودی، بحرین و امارات همگی گفتگوهای دوجانبه مستقل خود را با ایران آغاز کرده اند. آنها بدون شک از این که این تغییر مسیر را قبل از حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و پیامدهای منطقه ای بسیار بی ثبات کننده آن اتخاذ کردند، احساس آرامش کردند. در دهه گذشته، نگرش اسراییل و اعراب خلیج فارس نسبت به ایران و شبکه منطقه ای آن به طور قابل توجهی متفاوت بوده است. ده سال پیش، کشورهای عربی خلیج فارس عمدتاً در این باور مشترک با اسرائیل بودند که با شبکه منطقهای ایران «محور مقاومت» به بهترین وجه از طریق کمپین تحریمها و فشار نظامی به رهبری ایالات متحده مقابله میشود. با این حال بر خلاف اسرائیل، کشورهای عربی خلیج فارس ارزش توافق هسته ای(برجام) را که بین ایران و دولت باراک اوباما منعقد شد، اما ترامپ آن را رها کرد، دیدند. سال «مقاومت حداکثری» ۲۰۱۹-۲۰۲۰ نشان داد که عقبنشینی ایران بیشتر بر داراییهای کشورهای عربی خلیج فارس متمرکز خواهد بود تا ایالات متحده یا اسرائیل. آنها به این نتیجه رسیدند که بهای تصمیماتی را خواهند پرداخت که بدون مشورت یا بدون مشورت با این دولت ها یا در نظر گرفتن منافع آنها اتخاذ می شود.
چنین نگرانی هایی عامل مهمی در احیای روابط با ایران بود. آنها با تمایل ریاض، منامه و ابوظبی برای تمرکز بر توسعه اقتصادی، آماده سازی برای آینده پس از هیدروکربن و تحکیم ثبات سیاسی داخلی تلاش کردند. اسرائیل متعهد شده است که به شیوه ای «مرگبار، دقیق و مهمتر از همه غافلگیرکننده» تلافی نظامی کند. واشنگتن با تشویق اعراب خلیج فارس از «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر اسرائیل می خواهد که از حمله به تاسیسات نفتی ایران که می تواند باعث افزایش قیمت جهانی انرژی در روزهای قبل از انتخابات حیاتی ریاست جمهوری ایالات متحده شود، خودداری کند و از حملات به تاسیسات هسته ای ایران چشم پوشی کند. با این حال اسرائیل بارها و بارها هشدارها و نگرانی های آمریکا را نادیده گرفته و به صورت یکجانبه عمل کرده است؛ اغلب بدون مشورت یا حتی هشدار قبلی به واشنگتن.
اسراییل ممکن است بار دیگر با هدف کشاندن ایالات متحده به یک کمپین هوایی علیه ایران و به ویژه تأسیسات هسته ای آن به صورت یکجانبه و بی پروا عمل کند. کشورهای حوزه خلیج فارس با پیوندهای قوی خود با ایالات متحده آمریکا – در مورد امارات و بحرین، روابط دیپلماتیک و شراکت های راهبردی نوپا با اسرائیل – اهدافی را برای انتقام از ایران ایجاد می کنند.به همین دلیل است که دولتهای آنها بر بیطرفی تأکید میکنند و اصرار دارند که از حریم هوایی آنها برای چنین حملاتی استفاده نشود. حتی اگر از حریم هوایی آنها استفاده نشود، اگر ایران به این نتیجه برسد که حملات علیه مهم ترین و آسیب پذیرترین دارایی های ارزش گذاری شده توسط واشنگتن (یا حتی اسرائیل) مورد نیاز است، کشورهای عربی خلیج فارس همچنان می توانند به اهداف تبدیل شوند.
سامانههای پدافند هوایی آنها هر چند پیچیده باشند، پوشش محدودی در برابر حملات موشکی و پهپادی ایران فراهم میکنند. آنها امیدوارند که واشنگتن بتواند اسرائیل را مهار کند اما این واقعیت جدیدترین تاییدیه بر این است که کشورهای عربی خلیج فارس اغلب به عنوان ناظر در تصمیم گیری هایی تنزل داده می شوند که واقعیت های حال و آینده آنها را شکل می دهد. راه حل تامین امنیت با واشنگتن که در تئوری باید حول پیمان های امنیتی متقابل ساخته شود و کشورهای خلیج فارس به دنبال آن بوده اند، هنوز به دست نیامده، نامشخص و شاید غیرقابل دسترس است.